جدول جو
جدول جو

معنی فیروزه پیکر - جستجوی لغت در جدول جو

فیروزه پیکر
(زَ / زِ پَ / پِ کَ)
پیروزه پیکر. (فرهنگ فارسی معین). دارای پیکری از پیروزه، یا دارای پیکری به رنگ پیروزه.
- گنبد فیروزه پیکر، آسمان. فلک. پیروزه ایوان:
که کرد این گنبد فیروزه پیکر
چنین بی روزن و بی بام و بی در؟
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ / زِ پَ / پِ کَ)
دارای پیکری از پیروزه، یا برنگ پیروزه. دارای پیکری فیروزه ای.
- گنبد پیروزه پیکر، مجازاً آسمان:
که کرد این گنبد پیروزه پیکر
چنین بی روزن و بی بام و بی در.
ناصرخسرو.
زود بینی چون بنات النعش کشتی سرنگون
گر روی بر باد این پیروزه پیکر بادبان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
دارای پیکری از پیروزه، آسمان: ، دارای پیکری برنگ پیروزه. که کرد این گنبد پیروزه پیکر چنین بی روزن و بی بام و بی درک (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار